دیگه نمی خوام دنبالش بگردم
چون اون گم نشده
یا من گمش نکردم
اون خودشو گم کرده
خودشو قایم کرده
نمی دونم چرا؟
فقط می دونم دیگه نمی خواد باشه
منم بیشتر از این نمی تونم اصرار کنم
کاش فقط انتظار دیدن بود
کاش درد پیدا نکردن بود
خستگی دنبال کردن بود
اما هیچ کدوم از اینا نیست
من دارم گدایی می کنم
من دارم عشق رو پیشش گدایی می کنم
گدایی همه جورش بده
گدایی عشق از همه ش بدتره
نه خسته شدم
نه جا زدم
نه ازش متنفرم
هنوزم دوستش دارم
هنوزم عاشقش هستم
فقط دیگه نمی خوام گدا باشم
گدایی همه جورش بده
گدایی عشق از همه ش بدتره....
شیما
سلام.
عاشق خدا باشید.
وبلاگ جالبی داری.
باز هم سر میزنم.
دفعه دیگه که اومدم می خوام با حالتر باشه.
موفق باشی.
به من هم سر بزن
تصمیمیه که خودت بهش رسیدی پس بهترین تصمیمه
موفق باشی
در ضمن آپدیت نکردم!!
میدونی چیه؟
تو دنیای عشق یه جوریه که وقتی کسی را یه بار از خودت برونی دیگه نمیتونی دوباره برش گردونی...
چون هر چی بیشتر تو جلو بری...اون هم به همون اندازه میره عقب...
و باور کن من بهتر از هر کس دیگه ای میدونم چه حالی داری
اگه خواستی زنگ بزن صحبت کنیم
گاهی وقتا یه دوست قدیمی به درد می خوره