از صبح تنهام ، از صبح آهنگ شاد می ذارم و به حالت نشسته کمی قر میدم
حالا دارم به این فکر می کنم اگه آقای پ. دوربین مداربسته مخفی داشته باشه چقدر موجبات شادیش رو فراهم کردم الکی !
آخه چند وقت پیش از مدیرعامل یه شرکت شنیدم دوربین مداربسته مخفی داشته و یکی از کارمنداش که از قضا کلید داشته روزهای تعطیل می اومده اونجا و بی خبر از همه جا کارهایی می کرده !! که بعد از فهمیدن ماجرای دروبین مجبور میشه آب بشه و فرو بره تو زمین ...
بدشانسی به این میگن ...
پ.ن : این مطلب به صورت اشتباه اینجا نوشته و انتشار یافت (میخواستم تو وبلاگ جدیدم بذارم ) ، اما پاکش نمی کنم ...
بعد از سالها یهو دلم خواست یه چیزی اینجا بنویسم !
اینجا برای من پر خاطره ست ، پر از شور و شوق جوونی ،
پر از یاد دوستایی که امروز یا دیگه ازشون خبر ندارم ، یا خیلی کم باهاشون در ارتباطم ...
از دوستایی که ازشون خبر ندارم دلم از همه بیشتر برای انسیه تنگ شده و هنوز به این فکر می کنم چه اتفاقی باعث اینهمه سال بی خبری شد ؟!؟!!!