سکوت پر هیاهو

سکوتی پر از هیاهو ، هیاهویی در سکوت...شیما،غزاله و انسیه

سکوت پر هیاهو

سکوتی پر از هیاهو ، هیاهویی در سکوت...شیما،غزاله و انسیه

*و مناسبت امروز؟!

*امروزم اینجا اومدنم بی مناسبت نیست
امروزم تولدِ
تولدِ عزیزترین موجود زندگیم
کسی وقتی اومد همه چیز رو با خودش آورد
عشق،زندگی،ترس،شوق،نفس و ...
و وقتی رفت همه چیز رو با خودش برد
منو جا گذاشت،
تولدش مبارک!

*امروز تولد این چند نفر هم بوده!
جای منم اونجا خالی بوده
دلم تنگ شده واسه یه خط نوشته که پایینش اسم خودم باشه
تولد این چند نفر هم مبارک!
صد سال به این سالها...

*دارم به عهدم فکر می کنم
به قولی که واسه فصل نرگسها داده بودم
فکر می کنم با تمام اتفاقاتی که افتاد عاقلانه ترین راه عهد شکنی باشه،وقتی اون تمام پیمان ها رو شکست و زیر پا گذشت...
شایدم اشتباه می کنم...
نمی دونم؟!!!!

*دلم یه شونه می خواد که محکم باشه
یه دست می خواد که گرم باشه و مهربون
یه جفت گوش که بشنوه،بشنوه وبشنوه
یه جفت چشم می خواد که باز باشه،که ببینه منو!
اما...

 

نظرات 13 + ارسال نظر
[ بدون نام ] جمعه 21 مهر‌ماه سال 1385 ساعت 05:16 ب.ظ http://doxy.blogsky.com

صلام!

تو لـــــــدش مبارک !!

آیدا شنبه 22 مهر‌ماه سال 1385 ساعت 08:36 ق.ظ http://nimeyegomshodeh.blogsky.com

سلام شیما جان
چقدر خوشحالم که بلاخره باز نوشتتو می خونم
خانومی غیبت من به اندازه غیبت شما نیستا..!
امیدوارم هر جا که هستی همیشه شاد و موفق باشی

ورونیکا شنبه 22 مهر‌ماه سال 1385 ساعت 02:28 ب.ظ http://veronika.blogsky.com

مناسبت ها همیشه واسه آدما یه چیزایی رو زنده می کنه ...خوب یا بد فرق نمی کنه مهم تجربه ای که بهش می زسی ....دوست جونم شناختی منو؟‌ تندیسه تنهایی ام (‌نرگس)‌ که دوباره برگشتم چون دلم واسه دوستای خوبم تنگ شده بود

[ بدون نام ] شنبه 22 مهر‌ماه سال 1385 ساعت 05:52 ب.ظ http://kocholoyman.parsiblog.com

پسرک تنها شنبه 22 مهر‌ماه سال 1385 ساعت 11:07 ب.ظ http://pesaraketanha.blogsky.com

شیما

ورونیکا سه‌شنبه 25 مهر‌ماه سال 1385 ساعت 06:35 ق.ظ http://veronika.blogsky.com

دوست جون خوبم ممنون که هنوز هم منو دوست خودت میدونی :) اول اینکه چرا دیر آ~ می کنی :( اومدن منو دیر آپدیت شدن تو / نداشتیما
دوم اینکه جدی تهرانی ! کلی دلم سوخت :( آخه من دو هفته پیش اومده بودم تهران واسه انجام یه کار اداری کاش میدونستم و می دیدمت :(
سوم اینکه دیگه ناراحت نیستم چون مثه اینکه مخوای بیای مشهد :) هوارتا بوس

ورونیکا سه‌شنبه 25 مهر‌ماه سال 1385 ساعت 06:36 ق.ظ http://veronika.blogsky.com

دوست جون خوبم ممنون که هنوز هم منو دوست خودت میدونی :) اول اینکه چرا دیر آ~ می کنی :( اومدن منو دیر آپدیت شدن تو / نداشتیما
دوم اینکه جدی تهرانی ! کلی دلم سوخت :( آخه من دو هفته پیش اومده بودم تهران واسه انجام یه کار اداری کاش میدونستم و می دیدمت :(
سوم اینکه دیگه ناراحت نیستم چون مثه اینکه میخوای بیای مشهد :) هوارتا بوس

ورونیکا جمعه 28 مهر‌ماه سال 1385 ساعت 03:18 ق.ظ http://veronika.blogsky.com

شیما جون خوبه خودم ...دلم می گیره وقتی می بینم آپ نکردی :(.می دونم درگیر درس و زندگیی ..ولی گوشه چشمی هم به دل ما داشته باش plz.بوسسسسسسسس

عطیه مهربون پنج‌شنبه 4 آبان‌ماه سال 1385 ساعت 02:26 ب.ظ http://www.judiabotte.blogfa.com

شانه هایت را برای گریه کردن دوست دارم...

ورونیکا سه‌شنبه 9 آبان‌ماه سال 1385 ساعت 12:19 ق.ظ http://veronika.blogsky.com

کجاییییییییی دوست جونممممممممم :((

مدینه پنج‌شنبه 18 آبان‌ماه سال 1385 ساعت 09:18 ق.ظ

شیماجونم سلام
عزیزم کاش اونجا بودم کنارت یکی از بهترین جاهایه رنیا

ورونیکا دوشنبه 22 آبان‌ماه سال 1385 ساعت 12:21 ق.ظ

دوستمممممممم...نداشتیم ها :(( ....سیستمتم که درست شده ..:(( آپ کن دیگه دخمل

نیما یکشنبه 5 آذر‌ماه سال 1385 ساعت 04:09 ق.ظ http://135920.blogfa.com

سلام
نمی دونم به نظرم رسید این جملات به کارت بیاد آخه حس کردم که از اون چیزی که یاد می گیری شاکی هستی.
و تو از سکوت گفتی!
شیما برای با خداوند تنها بودن/با او صحبت کردن/به او گوش فرا دادن و در قلب خود به کلام او ژرف اندیشی کردن به سکوت نیاز داریم.باید در سکوت با خداوند تنها باشیم تا احیا و دگرگون شویم. سکوت/دیدگاهی جدید به زندگی به ما می بخشد.درسکوت از جمال خداوند آکنده می شویم و این باعث می شود تا هر کاری را با لذت انجام دهیم.
شاید وب من هم به کاری بیاد.موفق باشی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد