هنوز که زیر سنگینی حرفات خم نشدم!
می بینی ایستادم؟!
هنوز شونه هام می تونن تحمل کنن
هنوز زانوهام رمق دارن
هنوز ایستادم
اما تو رفتی
خیلی ساده و بی صدا رفتی
و من هنوز منتظرم یکی منو از کابوس بیدار کنه
از وقتی رفتی یه بغض گنده سر راه گلومِ که نمی شکنه
طفلی می ترسه صداش به گوش تو برسه
تو فکر کردی خیلی بزرگتر از منی
خیلی قوی تر از منی
فقط چون چند تا آدم دوستت دارند
فقط چون زیادی بهت احترام می ذارن
اما عزیزکم اینا نشونه بزرگی نیست
کسی قدرت داره که فرار نکنه
اما تو فرار کردی
از من...
اما من هنوزم ایستادم...
شیما
سلام شیما جونم. خوبی؟ جدا حرف قشنگی زدی بزرگی به این نیست که چندتا آدم دوستت اشته باشن....
عزیزم موفق باشی و شاد
حتی اگه اینا نشونه بزرگی می بود باز هم حاصلِ دوست داشتن تو و احترام تو می بود.
قدرت واقعا توی ایستادگیه.بزرگی جداً به بزرگ مَنشیه
سلام شیما جون
عالی بود وقعا از این احساس خوبی که تو وجودته همیشه خوشم میومده
ایستادگی
از نوشتت لذت بردم
بای...