سکوت پر هیاهو

سکوتی پر از هیاهو ، هیاهویی در سکوت...شیما،غزاله و انسیه

سکوت پر هیاهو

سکوتی پر از هیاهو ، هیاهویی در سکوت...شیما،غزاله و انسیه

احوال پرسی شبانه...

 

سردرد شدیدی دارم

انگار با سر خورده باشم به دیوار

از قرص خوردن متنفرم

همیشه وقتی قرص می خورم در گلویم می ماند

گلویم تلخ می شود

و تلخ می ماند تا حالم خوب شود

می خواهد بگوید خودت ارزه خوب شدن نداشتی

می خواهد ابراز وجود کند

عجب زمانه ایی شده قرص ها هم بودنشان را به رخم می کشند

--- --- --- --- ---

بی صبرانه منتظرم

اما منتظر چه چیزی یا چه کسی نمی دانم

فقط بیهوده انتظار می کشم

شاید تقصیر دلم باشد

این روزها بچه شده

مدام بهانه می گیرد

مثل حالا که دوست دارد کسی احوالم را بپرسد

و من بگویم خیلی خوبم

خوب که نیستم

اما دلم می گوید اگر این وقت شب کسی حالت را بپرسد خوب می شوی

چند ساعتی ست که خیلی خوابم می آید

اما تختم حوصله مرا ندارد

نزدیکش که می شوم قیافه می گیرد

نزدیکتر که می شوم پرتم می کند به سوی دیوار...

آخ،حالا فهمیدم چرا سرم درد می کند...

شیما

(که نمی دونه با اینهمه خستگی چرا بیداره؟!)

 

نظرات 4 + ارسال نظر
سپهر سه‌شنبه 4 بهمن‌ماه سال 1384 ساعت 03:01 ق.ظ http://sepehreiran.blogspot.com

سلام خوب میشی عزیز من اینجور مواقع به نزدیک ترین عرق فروشی سر کوچه مون مراجعه میکنم اثرش معجزه اساست باور کنید امتحان کردم توصیه میشود:)
شوخی کردم کمی بخندی حالت بهتر بشه

فکر کنم شما باید شیرازی باشی
درسته؟!

قاصدک سه‌شنبه 4 بهمن‌ماه سال 1384 ساعت 04:17 ق.ظ http://asemuni.blogsky.com

زندگی خیلی ساده تر از این حرف هاست.فقط باید بلد باشی چطور باهاش کنار بیای.قشنگ می نویسی.
موفق باشی

زندگی ساده س
زندگی کردن یه کم پیچده
وقتی دلت بهونه گیر می شده پیچیده تر می شه

انسیه سه‌شنبه 4 بهمن‌ماه سال 1384 ساعت 09:36 ق.ظ

شیمایی قشنگ بود
من بودم تخت خواب و قرص ُ بی خیال می شدم
یه کاسه سوپ داغ می خوردم
بعدشم یه پتو برمیداشتم و می رفتم چسبیده به بخاری همونجا رو زمین می خوابیدم
اینجوری شاید دلم هم داغ که نه ولی گرم میشد و کمتر بهونه می گرفت
مث اون روزایی که عاشق می شد

---- ------ ------ ------- ----- ----- ------- -------

خوشحالم که همه چی روبه راست
ایشالا بهتر هم بشی
فکر سرما خوردگیت نباش
زود خوب می شی ایشالا

نه دیگه این دل واسه ما دل نمی شه انسیه خانومی
بعدشم آدم وقتی اینجوری هیچ راه علاجی به ذهنش نمی رسه
اما اگه بعد از این شبی نصفه شبی دوباره اینجوری شدم حتما به پیشنهادات عمل می کنم
--- ----- ----- ----- ----- -------

با کمال تاسف هنوز خوب نشدم
دعا کن

پژمان سه‌شنبه 4 بهمن‌ماه سال 1384 ساعت 08:28 ب.ظ http://sportboy.blogsky.com

عشق یعنی استخوان و یک پلاک
سالها تنهای تنها زیر خاک

سلام!
خوبی ؟ .وب لاگ قشنگی داری سعی کن بیشتر بهش برسی
قشنگ بوود
به منم یه سر بزن .خوشحال میشم. موفق و خوش باشی.

ممنون از اینکه اومدی
اما من متوجه منظورت از اینکه لیشتر بهش برسی نشدم؟!!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد