سکوت پر هیاهو

سکوتی پر از هیاهو ، هیاهویی در سکوت...شیما،غزاله و انسیه

سکوت پر هیاهو

سکوتی پر از هیاهو ، هیاهویی در سکوت...شیما،غزاله و انسیه

اون بزرگ،اون مهربون...

 

دیشب تا صبح خدا ،خدا ،خدا کردم

دیشب تا صبح گریه کردم

دیگه ناامید شده بودم

از همه چیز و همه کس

اما اون بزرگ

اون مهربون

الان جوابم داد

الانم دارم گریه می کنم

اما اینبار از شوقِ

اون صدای من رو شنیده

یکی از بنده هاش رو

همون گمشده رو

وسیله قرار داد تا مشکل من رو حل کنه

گمشده،پیدا شد

وسیله شد...

خدایـــــــــــــا شکرت...

شیما

(که مدیون خدا و وسیله ش شده تا آخر عمر)

 

نظرات 4 + ارسال نظر
پسرک تنها دوشنبه 3 بهمن‌ماه سال 1384 ساعت 03:35 ب.ظ http://pesaraketanha.blogsky.com

خوب این یعنی چی؟!!!

یعنی اون موقع هایی که صداتو می شنوه
و جواب می ده
تو هم از صمیم قلب می گی:شـــــــکر

دختری با لبخند صورتی دوشنبه 3 بهمن‌ماه سال 1384 ساعت 03:49 ب.ظ http://so0oratiii.blogsky.com

منم خیلی وقته دارم صداش میکنم...خدا کنه صدای منم بشنوه و جوابمو بده...
موفق باشی

می شنوه
بلندتر صداش کن
و خالص تر...

انسیه دوشنبه 3 بهمن‌ماه سال 1384 ساعت 04:26 ب.ظ

شیما تو خوبی ؟؟
این نوشته ات که می گه همه چی رو به راهه
ولی پسرک تنها یه چیز دیگه می گفت ....
شیما
شیما خوبی؟؟

آره خوبم خدا رو شکر
فقط شدیدا سرماخوردم که اینم انشاالله خوب می شه...

[ بدون نام ] سه‌شنبه 4 بهمن‌ماه سال 1384 ساعت 03:38 ب.ظ

خدارو شکر

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد