دوست دارم به گذشته برگردم
روزایی که تنها دغدغه ی زندگیم تکلیف شب بود
روزایی که ناراحتی هام زمین خوردن و قهر و آشتی با همکلاسی هام بود
روزایی که دلخوشی هام نمره بیست و کارت هزار آفرین بود
روزایی که اگه یه شب نمازم قضا می شد تا صبح از ترس آتیش جهنم نمی خوابیدم
روزایی که نمی دونستم دروغ چیه و می گفتم دروغگو دشمن خداست
روزایی که ریز نمی شدم رو کارای مردم و غیبت کنم
روزایی که بلد نبودم تهمت بزنم تا کارِ خودم و پیش ببرم
روزایی که بزرگترین تقلب زندگیم تو بازی قایم موشک بود
روزایی که مراقب فرشته های سر شونه هام بودم که سنگینیِ کوله پشتیم اذیتشون نکنه
از وقتی بزرگ شدم زندگیم پر شده از دغدغه،ناراحتی،ترسِ از دست دادن دلخوشی ها
از وقتی بزرگ شدم خدا رو فراموش کردم جاش دروغ،غیبت،تهمت و تقلب یاد گرفتم
کاش همیشه کوچولو می موندم
کاش همیشه کوچولو می موندم...
شیما
سلام دوستان عزیز.
وبلاگ زیبایی دارید.
به نظر من همه چیز دست خود انسان.
که میتونه یک قاتل جنایتکار باشه یا میتونه بک قدیس باشه.
اگه وقت کردی به وبلاگ درپیته من هم یه سر بزن
سلام.........چقدر خوبه قدر همین روزایی که هستو ادم بدونه که از گذشته هیچ چیر به جز خاطره چه خوب چه بد نیست ولی چه بهتر خاطره شیرین باشه .بچگی هم عالمی داره ولی بزرگ شدن عالم خیلی بهتری داره
مطمئنم روزی میی رسه ماو شما هم ارزوی همین روزا رو داریم
سبر باشید
برنگردد دریغا...
الهی بگردم
این شکلک یاهوت هم مثل خودت خوابالوئه!