سکوت پر هیاهو

سکوتی پر از هیاهو ، هیاهویی در سکوت...شیما،غزاله و انسیه

سکوت پر هیاهو

سکوتی پر از هیاهو ، هیاهویی در سکوت...شیما،غزاله و انسیه

زندانِ تن



از جسمم خسته شدم
خیلی خسته شدم
مثل زندان می مونه
منو اسیر خودش کرده
کاش بتونم ازش فرار کنم
کاش بتونم از این زندان فرار کنم
شاید اگه این محدودیت تن نبود
تا حالا پیداش کرده بودم
هنوز پیداش نکردم...

شیما

نظرات 2 + ارسال نظر
پریا یکشنبه 16 مرداد‌ماه سال 1384 ساعت 09:07 ب.ظ http://doneyebarf.persianblog.com

سلام بازم منم .
روحم اسیر زندانیست پر از اسارت..................

lilac.lady دوشنبه 17 مرداد‌ماه سال 1384 ساعت 03:17 ب.ظ http://goledavoodi.blogsky.com/

سلام شیمای عزیز
نمیدونم چرا احساسایی که تو و انسیه دارین شبیه منه یا شاید همه ازین احساسا دارن؟!
منم گمشده دارم
ولی نمیدونم کیه؟
کجاست؟
..........
تو حداقل از گمشده ات نشونی داری...
امیدوارم پیداش کنی
عاشق باشی شیمای عزیزم....

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد