سکوت پر هیاهو

سکوتی پر از هیاهو ، هیاهویی در سکوت...شیما،غزاله و انسیه

سکوت پر هیاهو

سکوتی پر از هیاهو ، هیاهویی در سکوت...شیما،غزاله و انسیه

درد دل های یک کوچولو




درد چهارم

خدایا من همونی هستم که وقت و بی وقت مزاحمت می شم .
همونی که وقتی دلش می گیره و بغضش می ترکه میاد سراغت .
من همونی ام  که همیشه دعاهای عجیب و غریب می کنه و چشماشو می بنده و می گه :

من این حرفا سرم نمی شه ... باید دعام ُ مستجاب کنی !

همونی که گاهی لج می کنه و گاهی خودش و برات لوس می کنه .
همونی که نمازهاش یکی در میون قضا می شه و کلی روزه ی نگرفته داره .
همونی که بعضی وقتا پشت سر مردم حرف می زنه و گاهی بد جنس می شه ...
البته گاهی هم خود خواه ،
گاهی هم دروغگو .

حالا یادت اومد من کیم !؟

..............

خدایا نیستی ... کجایی !؟
آخه چرا همیشه قایم میشی ؟
چی می شد اگه دیدنی بودی !؟ اونوقت همه باورت می کردند که هستی !

خدا یا دلم برات تنگ شده ،
دلم می خواست یه جایی باشی ... حتی اگه شده یه جای دور !
اونوقت حتمآ می اومدم پیشت ... حتی اگه پیش تو اومدن خیلی سخت بود !

..............

تو خوبی ... خیلی خوبی ... میدونم ،
واسه همینه که حرف زدن با تو رو دوست دارم.
اما این رسمش نیست ...
اینکه فقط من حرف بزنم !
نمی دونی چقدر دلم می خواست تو هم یه چیزی بگی ...
ببین من چقدر پر چونه ام ،
ببین چقدر درد دل دارم !
دلم لک زده برای اینکه یه روز ، یک کلمه ، فقط یک کلمه جوابمُ بدی !

انسیه
نظرات 3 + ارسال نظر
پسرک تنها یکشنبه 16 مرداد‌ماه سال 1384 ساعت 02:19 ب.ظ http://pesaraketanha.blogsky.com

به به
کجایی خانومی؟
کم پیدا شدی باز

اول سلام ؛
دوم ممنون از اینکه شما همیشه به این وبلاگ سر می زنید.
سوم اینکه تو این مدت که نبودم کامپوتر یک مشکل داشت که نمی تونستم کانکت شم،
بابت غیبتم عذر می خوام ؛

ضمنآ من نسبت به لفظ خانومی احساس خوبی ندارم ، میشه خواهش کنم این کلمه رو ، لااقل برای من ، به کار نبرید ؟

ممنون.

پریا یکشنبه 16 مرداد‌ماه سال 1384 ساعت 09:05 ب.ظ http://www.doneyebarf.persianblog.com

سلام. اومدم دیدنتون میایین دیدنم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

lilac.lady دوشنبه 17 مرداد‌ماه سال 1384 ساعت 03:05 ب.ظ http://goledavoodi.blogsky.com/

چه جالب!
منم تقریبا همین حرفا رو گاهی وقتا با خدا میزنم
منم خیلی دوست دارم یه صدا از خدا بیاد
دوست دارم با اسمم صدام کنه
فقط یه سلام هم منو دلخوش میکنه...
ولی حیف...

نمی دونم...
گاهی فکر می کنم شاید اون واقعآ ما رو صدا می کنه ولی ما اینقدر سرگرم کارای مختلف هستیم که صداش ُ نمی شنویم !

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد