سکوت پر هیاهو

سکوتی پر از هیاهو ، هیاهویی در سکوت...شیما،غزاله و انسیه

سکوت پر هیاهو

سکوتی پر از هیاهو ، هیاهویی در سکوت...شیما،غزاله و انسیه

وقتی...



وقتی که دیگر نبود
من به بودنش نیازمند شدم.
وقتی که دیگر رفت
من به انتظارش نشستم.
وقتی که دیگر نمی توانست مرا دوست بدارد
من او را دوست داشتم.
وقتی او تمام کرد
من شروع کردم.
وقتی او تمام شد
من آغاز شدم.
و چه سخت است.
تنها متولد شدن
مثل تنها زندگی کردن،
مثل تنها مردن!

دکتر علی شریعتی

امشب وقتی متن بالا رو از دکتر خوندم بغض کردم
یاد خودمو آشنای گمشدم افتادم
هنوز گمشده من پیدا نشده
و من اینقدر کم طاقت شدم که....
چقدر زمان دیر میگذره
انگار سالهاست که انتظارش رو می کشم
و این انتظار مثل خوره داره روح و جسمم رو می خوره


شیما


نظرات 3 + ارسال نظر
من پنج‌شنبه 13 مرداد‌ماه سال 1384 ساعت 03:15 ق.ظ http://pardismadhouse.blogsky.com

اینقدر ناامید نباش دختر! همین تلقینهاست که پدر آدمو درمیاره...

پسرک تنها پنج‌شنبه 13 مرداد‌ماه سال 1384 ساعت 08:43 ق.ظ http://pesaraketanha.blogsky.com

توی این مدت که نبود مشکلی نداشتی
زندگیتو می کردی
ولی یهو می فهمی که اومده
یعنی او دوباره شروع شده
و تو یک بار دیگه این فرصت رو بدست آوردی که همزمان با او شروع بشی
و نه بعد از اینکه او تموم بشه
پس سعیتو بکن

lilac.lady پنج‌شنبه 13 مرداد‌ماه سال 1384 ساعت 10:07 ق.ظ http://goledavoodi.blogsky.com

بعضی از نوشته هاتو که میخونم احساس میکنم اون گمشده ات وجود خارجی نداره ولی بعضیای دیگه ای اینو نقض میکنه
کدومش درسته؟
راستی.. خودتو پیدا کردی؟....

سلام
گمشده من وجود داره
و من عذاب وجدان دارم
چون وقتی اون به من نیاز داشت من نبودم
و حالا اون منو رها کرده
می ترسم منو نبخشه
من خیلی خودخواهم
خیلی بدم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد