باشد ای دل که در میکده ها بگشایند گره از کــار فــــرو بسته مـــا بگشایند
اگر از بهر دل زاهــــــد خــودبین بستند دل قوی دار که از بـهر خـــــدا بگشایند
به صفای دل رندان و صبوحــــی زدگان بس در بسته به مفتحاح دعا بگشایند
نامــــــه تعــزیت دختـــر رز بنــــــویسید که حریفان همه خون از مژها بگشایند
گیسوی چنگ ببرید به مرگ مــی ناب تــا همه مغ بچگان زلف دو تا بگشایند
در میخــــانه ببستند خدایـــــا مـپسند کــه در خـــــانه تـــــزویر و ریــا بگشایند
حافظ این خرقه که داری تو به بینی فردا
کــــه چه زنار ز زیرش به جفــــا بگشایند
امروز رفتم
حافظیه البته با نیم ساعت تاخیر
قرار بود۶:۳۰اونجا باشم اما ۷ رسیدم
جای همه تون سبز بود،بعضی وقتا فکر میکنم هیچ جا مثل
حافظیه نمی شه آرامشش عجیبه و جو معنوی فوق العاده ای داره
امشب بعد از کلی وقت خیلی خوش گذشت اول
حافظیه بعدشم
کنسرت سیمین غانم،حالا هم اینجا.....
به نیت
انسیه جون تفأل زدم شعر بالایی اومد
امیدوارم جوابت رو گرفته باشی.....
شیما
به به
خوش بحالت
جای باصفاییه
دوست دارم ببینم حافظیه رو
راستی غزاله که نیومد هیچ
انسیه هم باز غیبش زد!
سلام
چرا دوستات تنهات گذاشتن؟
چه غزل خوبی هم برای انسیه درومده!