سکوت پر هیاهو

سکوتی پر از هیاهو ، هیاهویی در سکوت...شیما،غزاله و انسیه

سکوت پر هیاهو

سکوتی پر از هیاهو ، هیاهویی در سکوت...شیما،غزاله و انسیه

خیلی تنهام



خیلی تنهام
خیلی خیلی تنهام

به خاطر کسی که دوستش دارم از کسی که دوستم داشت گذشتم
اما کسی که دوستش دارم به خاطر من از هیچی نمی گذره

من انتخاب کردم
غزاله راست می گفت:
-هر کدوم از این دو انتخاب اشتباهترین انتخابه

کسی که دوستم داره رو با تمام خوبیاش اونجور که باید نخواستم
کسی که دوستش دارم اونجور که باید دوستم نداره

حالا تنهام
خیلی تنهام
از اینجا رونده از اونجا مونده

البته بهتر این روزا تنها باشم
شاید بعد از این بیشتر قدر چیزایی که دارم بدونم
شاید بتونم خودمو پیدا کنم

من گم شدم
من شیما رو گم کردم
من گم شدم به خاطر کسی که دوستش دارم

امشب فهمیدم که دوست داشتن کافی نیست

کاش می فهمید من وقتی خودم باشم می تونم اینجوری دوستش داشته باشم

وای دارم دیوونه می شم
خیلی چرت و پرت گفتم
برام دعا کنید...


شیما
نظرات 4 + ارسال نظر
غزاله یکشنبه 18 اردیبهشت‌ماه سال 1384 ساعت 04:39 ب.ظ

اون نمیفهمه که چقدر دوستش داری..و بهتره اصلا سعی نکنی حالیش کنی...من تجربشو دارم...تنها نتیجه اش اینه که اگر قبلش با هم خوب بودیم حالا سایه همو با تیر میزنیم...

آلبالو یکشنبه 18 اردیبهشت‌ماه سال 1384 ساعت 07:13 ب.ظ

قوی باش . ضعف نشون نده ... عاشق بودن بر خلاف تصور همه آدمو قوی می کنه ... عاشق باش ولی قوی و محکم ... تو ارزش خودتو می دونی ...تنهایی خوبه ولی نه برای غصه خوردن .. برای فکر کردن و تجربه کسب کردن تنها باش ولی در رو نبند ..... نفس عمیق بکش . این خیلی مهمه که ضعیف نشی .. خودت که بهتر از من می دونی خدا چقدر دوستت داره مگه نه ؟

پسرک تنها دوشنبه 19 اردیبهشت‌ماه سال 1384 ساعت 09:12 ق.ظ http://pesaraketanha.blogsky.com

سلام بر انسیه ، غزاله ، و شیما
*******************************************
انسیه خانوم
علت ننوشتنم در چند روزی که گذشت این بود که در سفر بودم. وگرنه من و ننوشتن! من چه شاد باشم و چه غمگین می نویسم. ممنون که احوال پرس من هستی
««««««««««««««««««««»»»»»»»»»»»»»»»»»»»»»»»
اما به غزاله در مورد امتحانم باید عرض کنم که نمره ای که آوردم برام راضی کننده نیست ولی فاجعه آمیز هم نمیتونه باشه! امیدم به خداست و باید منتظر کارنامه و انتخاب رشته و نتیجه نهایی بود. در واقع با توجه به نمره ای که گرفتم نتیجه اش خیلی بستگی پیدا می کنه به اینکه دیگران چه نمره ای رو گرفته باشن( همیشه از این نگران بودم که مبادا مجبور باشم دعا کنم که دیگران نمره پایین بگیرن!!) برام دعا کنین
¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤
اما شیما خانوم
تصمیمی گرفتی که هر عاشق دیگه ای جات می بود همین تصمیم رو می گرفت. علت این که من نتونستم جوابی برات بدم این بود که تاحالا هم عاشق بودم و هم عاقل
اگه می خواستم از دید یه عاشق نظرم رو بگم به همین نتیجه ای می رسیدم که خودت رسیدی
اگه می خواستم از دید عقل بگم شاید نتیجه متفاوت می بود.
و اما الان که تصمیمت رو گرفتی می خوام بر اساس مجموع تجارب عاشقانه و غیره ! برات بگم که اگه اون کسی که دوستت داره هم مثل خودت این تصمیم رو گرفت ( یعنی کسی رو انتخاب کرد که دوستش داره) عدل و عقل حکم می کنه که بهش فرصت بدی. اگه کسی که شما دوستش داری باهات رفتاری داشت که رنجیدی شما این رفتار رو با کسی که شمارو دوست داره نکن
خلاصه کلام اینکه با هردو نفر با احتیاط برخورد کن
چون از آینده کسی خبر نداره ولی تجربه اینو حکم می کنه...

تیما عابدی دوشنبه 19 اردیبهشت‌ماه سال 1384 ساعت 06:12 ب.ظ

سلام شیما . چقدر اسمت شبیه اسم منه . ولی شاید داستان کوتاهت شبیه تر . بیست و چهار سالمه ولی از سیزده سالگی عاشق یه دختر پاک شهرستانی شدم زمانی که اون تنها ۷ سالش بود این ده سال هیچ وقت هیچ کی نمیدونه چی بود و چی شد برا من اما الان برام چی مونده ؟ یه خاطره و یک تجربه . خاطره ای که اگه صد بار هم به دنیا بیام و بدونم آخرم به اینجا میرسه بازم این طور زندگی رو انتخاب می کنم و باز عاشقش می شم . و اما تجربه ای بس گرانبها : عشق به خود بزرگترین عشق هاست که عشق به خود عشق به خداست و کسی را دوست بدار که خود ش را بیشتر از تو دوست داشته باشد .! انسانی که خود را کمتر از دیگران میداند یک خلا بزرگ در زندگی دارد که آن را در عشق به دیگران جستجو می کند و هرگز نخواهد یافت .( آنچه خود داشت ز بیگانه تمنا میکرد ) . می دانم شیمای عزیزم هرگز حرفهایم را تا تجربه نکنی نخواهی فهمید چرا که من تا تجربه نکردم هرگز دیگران را نفهمیدم ولی این تجربه ها برایت گران تمام میشود .

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد