درد دوم:
کجا باید بگردم!؟ ...
شنیدی می گن قلب هر کس اندازه ی مُشتشه!؟
دستم و مشت می کنم و نگاهش میکنم...
واقعآ قلب من اینقدر کوچیکه!؟
نه...فکر نکنم!
اگه اینقدر کوچیکه...
پس چرا احساس می کنم یه جای خالی ِ خیلی بزرگ توی قلبم هست!؟...
یه جای خالی ِ خیلی خیلی بزرگ ...
حداقل اندازه ی این اتاق...
نه...نه...خیلی بزرگتر!
شاید اندازه ی کل ِ خونه مون !
نه...بازم بزرگتر!...خیلی بزرگتر!
شاید اندازه ی تمام رندگیم!...از اون اول اولش تا همین الآن!
چی میتونه این جای خالی رو پر کنه؟!...
حتمآ باید خیلی بزرگ باشه...نه!؟...
اما آخه یه چی به این بزرگی چه جوری می تونه توی مُشت کوچیک من جا شه!؟
...
امروز یه نفر بهم گفت :
دوستت دارم
گفت:
من میتونم جای خالی قلبتُ برات پر کنم
یه نگاه به اون انداختم...یه نگاه به دستام...
دیدم خیلی بزرگتر از اونه که توی مُشت من جا بشه!
چشمامُ بستم و یک کم فکر کردم...
دیدم خیلی کوچیکتر از اونه که بتونه جای خالی قلبم ُ پر کنه!
...
چه جوری می شه یه چیزی پیدا کرد که
هم انقدر کوچیک باشه که توی مُشتت جا بشه
و هم انقدر بزرگ باشه که بتونه همه ی جاهای خالی قلبت ُ پر کنه!؟
انسیه
انکس که مساله عشق را افرید ٬ پاسخ انرا داد ... القلب حرم الله و لا تسکن فی حرم الله غیر الله ... (شاید خیلی کلیشه ای باشد ولی تنها پاسخش همینه !!!)
متن قشنگی نوشته بودین
به منم سر بزنین
با تبادل لینک موافقین؟
سلام
خسته نباشین
با تبادل لینک موافقم
لینکتونو گذاشتم!
سلام...ممنون...فقط متأسفانه من نمی دونم چه جوری میشه لینک گذاشت توی وبلاگ !
از شیما جونم می خوام که این کار و برام انجام بده.
انسیه
فقط امتحانم رو بدم...
این نیز بگذرد...
منم تو قلبم یه جای خالی بزرگ دارم یه جای خالی خیلی بزرگ...من می دونم چی این خلاء رو پر میکنه یه عشق واقعی دو طرفه... چند سال دنبالشم اما بی فایده اس...دارم به این خلاء عادت می کنم چیزی که همیشه ازش می ترسیدم این عادت یعنی....
هوا و فظا
*******************************************
انسیه خانوم
علت ننوشتنم در چند روزی که گذشت این بود که در سفر بودم. وگرنه من و ننوشتن! من چه شاد باشم و چه غمگین می نویسم. ممنون که احوال پرس من هستی
««««««««««««««««««««»»»»»»»»»»»»»»»»»»»»»»»