من دیشب رو صندلی عقب یه ماشین نشسته بودم....
راننده که شدیدا گاز می داد پسری بود که عاشق منه ولی من ازش متنفرم...
کمک راننده که یه بند حرف میزد پسری بود که من عاشقش بودم اما اون عاشق یه دختر دیگه
شده بود...
و من اونجا پشت سرشون نشسته بودم و داشتم به تو فکر می کردم....آره به تو....تو که ضلع
سوم این مثلثی....
من به تو فکر می کردم و اون دو تا بی خبر از همه چیز و همه جا گپ میزدن....و اونی که عاشق
من بود بازم پاشو تا ته روی گاز فشار می داد....
غزاله
سلام به هر سه نفرتون
یه وبلاگ توی بلاگ اسکای هم زدم
خوشحال میشم ببینمتون
سلام . وبلاگ قشنگی دارید. موفق باشید.
در مورد امتحانم باید عرض کنم که نمره ای که آوردم برام راضی کننده نیست ولی فاجعه آمیز هم نمیتونه باشه! امیدم به خداست و باید منتظر کارنامه و انتخاب رشته و نتیجه نهایی بود. در واقع با توجه به نمره ای که گرفتم نتیجه اش خیلی بستگی پیدا می کنه به اینکه دیگران چه نمره ای رو گرفته باشن( همیشه از این نگران بودم که مبادا مجبور باشم دعا کنم که دیگران نمره پایین بگیرن!!) برام دعا کنین