برای همه کسم و در حقیقت هیچ کس
ای دو چشمت سبزه زار من
ای نگاهت نوبهار من
ای وجودت آسمانی
ای دلت دریای پاک مهربانی
من همان غزال مستم
که غرورم را به پای تو شکستم
من همانم که تمنای دو چشمش را تو میبینی
یا آن که آ رزو دارد گل بوسه از لبهاش برچینی
عزیز من... بهار من
گل سرخم...نگار من
تو را من همچو یک غنچه ز شاخ هستی فروچیدم
تو را من از ته قلبم پرستیدم
پسندیدم نگاهت را
بخشیدم گناهت را
به آن امید که نبینم بعد از این هرگز
قهر و اشتباهت را...؟!!!!؟
غزاله
سلام غزال وحشی
چه وبلاگ زیبایی باور میکنی ساعتها غرق تماشای وبلاگت هستم و از اشعار زیبایت لذت میبرم
خوشا به حال همسفر تو که سفر با تو لذتی دیگر است
شعر زیبایی بود البته اگر عکس رو کوچیکتر انتخاب می کردی بهتر بود غزاله عزیز
سلام غزاله جونم مرسی که می نویسی
غزاله جون بی نهایت خوشحالم که می نویسی.